قدرت گرفتن دولت روحانی همان و بسته شدن درب روابط با کشورهای آمریکای لاتین همان. دولت غربگرای تازه به قدرت رسیده در سال ۹۲ تمام تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا و کشورهای اروپایی وابسته به آمریکا گذاشته بود و همین امر باعث شده بود تا به بهانه تنش زدایی رابطه ایران با کشورهای ضدامپریالیستی و استقلال طلب جهان تحتالشعاع قرار بگیرد.
دولت تدبیروامید برای خوش آمد طرفین در حال گفتگو در مذاکرات برجام تا سه سال ابتدایی خود هیچ گونه سفری به کشورهای آمریکای لاتین انجام نداد. تا جایی که رهبرانقلاب در تاریخ سه شهریور ۱۳۹۵ نسبت به غفلت روابط ایران و کشورهای مختلف جهان به هیات دولت انتقاد کرده و فرمودند: «ما [باید]توان دیپلماسی خودمان را در سطح دنیا درست توزیع کنیم؛ یعنی سهم آسیا به تناسب وسعت و توانایی آسیا باید به آسیا داده بشود؛ سهم آفریقا همینجور؛ سهم آمریکای لاتین همینجور؛ پس بنابراین [باید]دیپلماسیمان را خوب توزیع کنیم، متناسب توزیع کنیم»
پس از سه سال تاخیر وقتی اولین سفر دولت به ونزوئلا انجام شد شائبههای زیادی در خصوص هدف حسن روحانی از این سفر وجود داشت. برخی کارشناسان علت این سفر دیرهنگام را هم نه ضرورت تعامل با این کشور بلکه تحویل دادن ریاست جنبش عدم تعهد به ونزوئلا دانستند.
با توجه به این سابقه نمیتوان صادرات بنزین ایران به ونزوئلا را ایده و تصمیم دولتی دانست که با محدود کردن روابط خود با چند کشور غربی آسیبهای فروانی به کشور زد.
ابراهیمی اصل معاون اسبق وزارت نفت در این خصوص معتقد است دولت روحانی صرفا مجری صادرات نفت بوده و ایده این اقدام مهم به آن بر نمیگردد. وی در این خصوص میگوید: «مطمئن باشید که ایده و تصمیم صادرات بنزین به ونزوئلا به هدایت مقام معظم رهبری و قوه عاقله نظام انجام شد و این کار وزارت نفت نیست، زیرا این وزارتخانه صرفا مجری بود. دولت تدبیر و امید پیشتر تمام همکاریها با ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی را متوقف کرد و حتی جلوی صادرات فرآورده به ونزوئلا را گرفت.»
ابراهیمی اصل برای اثبات این موضوع به تاریخ روابط ایران و ونزوئلا و دلایل قطع همکاریهای تهران با کاراکاس در دولت روحانی پرداخت: «زمانی که کارمندان شرکت نفت ونزوئلا با تحریم آمریکا علیه چاوز رئیس جمهور این کشور اعتصاب کردند و کارهای صنعت نفت تعطیل شد، آقای چاوز ۱۴ هزار نفر از این کارمندان را اخراج کرد. در واکنش به این اقدام آمریکا ۶ هزار نفر از آنها را در داخل خاک خود استخدام کرد و مابقی را به عنوان گروه ناراضی در ونزوئلا نگه داشت. با این اقدام نیروی مهندسی و طراحی وزارت نفت ونزوئلا تخلیه شد.
در همان دوران ما تصمیم گرفتیم در قالب دو پروژه یکی در بخش بالادستی و دیگری در بخش پتروشیمی در این کشور سرمایه گذاری کنیم و نیروهای خودمان اعم از بازنشسته، غیربازنشسته و بخش خصوصی را به ونزوئلا ببریم و از این طریق سرمایه به دست آمده را صرف پروژههای عسلویه کنیم.
با اجرای این قراردادها عملا ما قرارگاه مهمی در ونزوئلا به دست می¬آوردیم و نیروهای مهندسی و اجرایی زیادی از ایران به این کشور می¬رفتند. براین اساس ایران در فاصله کمی از آمریکا می¬توانست حضور معنادار فنی، اجرایی، سرمایه گذاری و تکنولوژیکی پیدا کند. در نتیجه این همکاری استراتژیک، مشکل ونزوئلا در حوزه خلاء نیروی انسانی در صنعت هم که آمریکا برایش ایجاد کرده بود، حل می¬شد. کار هم با ارسال دکل حفاری و حفر اولین چاه آغاز شد. اما دولت یازدهم در همان ابتدا همه اقدامات خوبی که دولت نهم و دهم انجام داده بود را تعطیل کرد.
در آن زمان شخص آقای روحانی و تیم همراهشان این تفکر را داشتند که اگر ما با ونزوئلا یا گروه بریکس (برزیل، آفریقای جنوبی، هند، چین و روسیه) کار کنیم، اروپا و آمریکا از دست ما ناراحت می¬شوند. دیدگاه این دولت این بود که با کلید تدبیر وارد تعامل با کدخدا شود و امتیازاتی بدهد و امتیازاتی بگیرد و از این طریق با ورود فناوری و سرمایه، شبیه کشورهایی مانند کرهجنوبی و ژاپن و دبی شویم.
بنا به این تفکر، هر کاری که احتمال می دادند آمریکا را ناراحت کند، تعطیل کردند تا بتوانند برجام را جلو ببرند. در واقع گمان می¬کردند اگر برجام به نتیجه برسد و با آمریکا تفاهم کنند دیگر احتیاجی به همکاری و سرمایه¬گذاری با سایر کشورها نیست؛ بنابراین همه تخممرغهایشان را در سبد آنها گذاشتند و در نتیجه قرارداد صادرات فرآورده به ونزوئلا را هم متوقف کردند.»
شایان ذکر است، هر چند روابط با کشورهای آمریکای لاتین که توانسته منافع خود را به خوبی نشان دهد و ایده تعامل بلوک تحریمیها را قوت ببخشد امروز کارآمدی خود را نشان داده، اما جریان انقلابی سالها برای اثبات این مهم تلاش کرد تا ناکارآمدی رویکرد غربگرایی افراطی را ثابت کند.
با چه تهدیدی ایران یکی کشتی را برگرداند و عاقبت آن چه شد؟!
تحقیر ایران به خاطر یک کشتی برگردانده شده!
اما ورود کشتیهای ایرانی به دریای کارائیب هر چقدر عزتمندانه و غرورآفرین بود خاطره کشتی یمنی برای کشورمان در سال ۱۳۹۴ جای سرزنش دارد.
خردادماه سال ۱۳۹۴ بود که کشتی ایرانی به سمت یمن حرکت میکرد. کشتیای که میرفت تا کمکهای ایران به مردم در محاصره و جنگ زده یمن را به مقصد برساند، اما با اخم وزیر خارجه ایالات متحده و ترس غرب گرایان نتوانست در یمن لنگر بیاندازد.
محمدجواد ظریف که آن روزها مشغول مذاکرات هستهای بود به اعتراف خودش چند باری از خطوط قرمز مطرح شده توسط رهبرانقلاب عدول کرد. شاید یکی از مهمترین این عبور از خط قرمز را بتوان در توجه وزیر خارجه به خواستههای منطقهای دشمن دانست.
جان کری چند ماه بعد در شورای روابط خارجی آمریکا به این مساله اشاره کرده و مذاکرات هستهای ایران را مقدمهای برای زیاده خواهیهای منطقهای دانسته است. کری میگوید: «اولین نکته در کار ما این است که اگر میخواهید با ایران مقابله کنید و آن را شکست دهید بهتر است این کشور را زمانی وادار به عقبنشینی کنید که فاقد سلاح هستهای است.»
بعد از این کری به موضوع کشتی ایرانی در راه یمن اشاره کرد و با ادبیاتی تحقیر آمیز گفت: «چند ماه پیش که یک محموله از سوی ایران راهی یمن بود، خیلی زود با همتای خود [ظریف]تماس گرفتم و گفتم که این امر میتواند باعث یک رویارویی جدی شود و ما آن را تحمل نمیکنیم. وی نیز در مدتزمانی بسیار کوتاه با من تماس گرفت و گفت قرار نیست این محموله به زمین برسد یا از آبهای بینالمللی خارج شود و بعد راهی کشور خودشان شد.»
البته ظریف که قبلا با شعار «هیچگاه یک ایرانی را تهدید نکن» درصدد بود چهرهای قهرمان برای خود بسازد، اما در مقابل این ادعای وزیر خارجه هتاک آمریکا موضع نگرفت. سکوتی که نشان میدهد وی در مذاکرات هستهای در برابر زیادهخواهیهای آمریکا مقاومت نکرده است.
کشتی ایرانی درحالی در یمن پهلو نگرفت و با تماس وزیر خارجه آمریکا متوقف شد که امروز دنیا شاهد است ایران به راحتی در نیمه دیگر جهان مشغول مبادله است و آمریکاییها ناتوان از اقدام علیه نفتکشهای ایرانی هستند. مقامات آمریکایی به خوبی میدانند هر گونه اقدام آنها به راحتی با اقدام متقابل ایران در خلیج فارس رو به رو خواهد شد. اما در روزهایی که دولت غرب گرای روحانی در حال مذاکره و مماشات روی منافع ملی کشور بود آمریکاییها که اراده محکمی در برابر خود نمیدیدند هرگونه خواسته استکباری را از مقامات ایرانی مطرح میکردند.
ارسال نظرات